باران زمستانی!

چشم در چشم آسمان دوختم!
هوای دلم مانند هوای ابری و بارانی آسمان است،
خوش به حال آسمان که می گرید،
و من جرات ریختن حتی یک قطره اشک را هم ندارم …

پ.ن:
۱. بارون زمستونی همه جا رو شست و ناب و پاک کرد و من به این نابی قبطه می خورم!
۲.  خیلی خستم! خیلی!
۳. راستی! زمستون اومد! مبارکه …

  1. رضا Says:

    سلام
    مونی با یه داستان قدیمی به روزه

  2. رضا Says:

    سلام
    حلقه هم با یه شعر قدیمی به روزه!

  3. anita Says:

    مبارکتون

  4. عیسا Says:

    رفتن پاییز می خواست … زمستان اومد تا تسلا بده …

  5. دیبا سحرانگیز Says:

    مطمئنم که خسته نیستی فقط دلت یه کم خواب زمستونی می خواد.

    اما باران هم تسلای خاطرم نبود ما خسته ایم و خستگی رکود می آورد و سپس مرگ به خودت کمک کن ، سیلی محکمی به گوشروحت بزن تا در زمستان نخوابد وگرنه به سرنوشت کارتن خواب های . . . دچار می شوی و خودت را از حجم زندگی کم می کنی و ما را نا امید تر نسبت به زندگی . ساعتت را کنار بگذار می دانم که دوباره آغازش کرده ای و با توانی که در خور یک خدای کوچک است ؛ به زندگی نوید حضور دوباره ات را یادآور شو ما می توانیم و باید لحظه ها را آبستن وجود خود کنیم و از خود سرشار.

    سختگی از تنم رخت بربست.

    در پناه آنکه همیشه هست.

    برای دوست خوبم که می دانم خواب را بیدار خواهی کرد و عذرش را از خانه ات خواهی خواست.

  6. دیبا سحرانگیز Says:

    برای جابجایی کلمات در نوشتار مرا ببخش. تند نوشته ام.

  7. وحید Says:

    از خستگی و بی میلی نفرت داشتم، چون آن را زاده ی دلتنگی و ملال میدانستم،
    و بر آن بودم که باید بر گونه گونی چیز ها تکیه کرد.

    اینجام که از خستگیت نوشه عین تو حیات …
    بابا خوب کمتر کار کن …
    خلاصه اینکه خودشو نارحن نکن …
    پیر می شی آخرشم می میری دیگه بالاتر از این که نیست D:

You must be logged in to post a comment.

Sohail’s Star - Comet , Written By Sohail M , Powered By Hamidreza S