من و ماه

ماه در وسعت انتظار، غروب را می نگرد، تا طلوعی یابد به وسعت شب ….

پ.ن:
من! چشم در چشم ماه و ….
….

  1. سهیل Says:

    احساس می کنم این نوشته یه چیزی کم داره، اما هرچی می خونم نمی دونم چیه :|
    ….

  2. anava Says:

    taklife mahe moshakhase mikhaste tolou kone injoor ke man fahmidam ama taklife to moshakhas nist,yani to ham mikhasty tolou koni?oh oh che shavad :D

    ——————-
    سهیل:
    ببین، بحث که فلسفی میشه، خیلی بهش فکر نکن، که اینطوری نظر ندی D:
    فلسفه پشت این حرفاست ….

  3. anava Says:

    ye chizi begoo behet bokhore are ,nemidoonam chera jadidan hame fekr mikonan age majhool harf bezanan yani daran falsafi va amigh harf mizanan!

    ——————-
    سهیل:
    هیچ نکته ی مجهولی این وسط نبود! ذهنت متوهمه D:
    در ضمن، منظور از هر لغت فلسفه ای، اون فلسفه ای که شما میگی و مد نظر عام هست، نیست!! :-”

  4. anava Says:

    safsate nakon asle matlab hamoone ke goftam

    ——————-
    سهیل:
    برو بچه! هر وقت تونستی سفسطه رو درست بنویسی بیا در این موارد صحبت کن! ببین یه بحث جدی رو چطوری غیر جدی کرد :|
    از کجا به کجا کشیده شد D:
    عیب نداره، شاید لازم بود!

  5. anava Says:

    aman az daste mardome majhoool

    ——————-
    سهیل:
    کشتی من رو! یه بار میگی مجهول، یه بار میگی مشکوک! :|
    من نه مجهولم، نه مشکوک! من اشتباهیم ….

  6. Hamidreza S Says:

    “اگه مهتاب باشه یا نه … تو بزرگی مثل شب.
    خود مهتابی تو اصلا، خود مهتاب!”

    شاملو

    ——————-
    سهیل:
    ….. /:)

  7. ديبا سحرانگيز Says:

    طلوع ماه بر غروب ارجحيت داشت پس هنوز به نگاهت مي توان ايمان داشت .

    به آرامی آغاز به مردن می کنی
    اگر سفر نکنی،
    اگر چیزی نخوانی،

    اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،

    اگر از خودت قدردانی نکنی.

    به آرامی آغاز به مردن میکنی

    زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی،

    وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند

    به آرامی آغاز به مردن میکنی

    اگر برده عادات خود شوی،

    اگرهمیشه از یک راه تکراری بروی…

    اگر روزمرگی را تغییر ندهی

    اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی،

    یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی

    تو به آرامی آغاز به مردن میکنی

    اگر از شور و حرارت،

    از احساسات سرکش،

    و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا میدارند

    و ضربان قلبت را تندترمی کنند،

    دوری کنی…

    تو به آرامی آغاز به مردن میکنی

    اگر هنگامیکه با شغلت، یا عشقت شاد نیستی، آنرا عوض نکنی

    اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی

    اگر ورای رویاها نروی،

    اگر به خودت اجازه ندهی

    که حداقل یکبار در تمام زندگیت

    ورای مصلحت اندیشی بروی….

    امروز زندگی را آغاز کن!

    امروز مخاطره کن!

    امروز کاری بکن!

    نگذار که به آرامی بمیری…

    شادی را فراموش نکن!

    پابلو نرودا ” ترجمه احمد شاملو

    دوستت ديبا

    ——————-
    سهیل:
    ….
    جالب بود، مرسی!
    بازم شاملو!! :|

  8. سحر Says:

    اااااااااااااااااااااااا!! اینجا چه خبره!!! شما ۲ تا اینجام دست از کلکل بر نمی دارین؟؟؟ (آناوا و سهیل) من چند وقته اینجا نیومدم؟؟؟؟؟

  9. خان دایی Says:

    حرف مرد یکیه! سهیل کشتمت!
    سلام!
    هر کی به سهیل من گیر بده، با من طرفه!
    اصلا سقراط به این خاطر سقراط شد که کلکل این مدلی نکرد سهیل!
    ببین حمیدرضا ماشالله چه سنگین و متین و با وقار و با شخصیت و با آرامش (زیزی خودتی سهیل! ) نشسته!
    شما هم کلکل نکن بذار زمونه جوابشو بده!
    وگرنه اونو چه به مهتاب!
    اصلا تو پست بعدی بنویس مهتاب مثل پریوش چه بد کرد شوهر کرد همه رو دربدر کرد…
    تو خودت نمره ۲۰ ای!
    اوکی ؟
    من حاضرم تو کی؟!
    در هر صورت
    با تمام وجود فاش می گویم و از گفته خود (سهیل کشتمت) دلشادم!
    دمت گرم و سرت خوش باد ای سهیل مهربان تر از برگ در بوسه های باران!!!

  10. دریا Says:

    و من چشم در چشم ماه به انتظار طلوع خویشم .. به وسعت عشق ,به وسعت نگاه, نگاهی کوتاه که امید را می جوید!

You must be logged in to post a comment.

Sohail’s Star - Comet , Written By Sohail M , Powered By Hamidreza S