فریاد
مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم، خفقان
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم
آی
با شما هستم
این درها را باز کنید
من به دنبال فضایی می گردم
لب بامی
سر کوهی، دل صحرایی
که در آنجا نفسی تازه کنم
آه
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من به فریاد همانند کسی
که نیازی به تنفس دارد
مشت می کوبد بر در
پنجه می ساید بر پنجره ها
محتاجم
من هوارم را سر خواهم داد
چاره درد مرا باید این داد کند
از شما خفته چند
چه کسی می آید با من فریاد کند؟
پ.ن:
- نسبت به روزای قبل سر حال تری، بعد یهو یکی تمام حالت رو می گیره، میذاره تو بطری، درش رو یه چوب پنبه می زنه، میندازدش تو دریا! ببین چی میشه دیگه!
- خیلی بده آدم توی یه تصمیم، به شک و تردید بیفته!
- ماه مبارک بهمن هم شروع شد! اولش اینطور بود، خدا الباقی رو به خیر بگذرونه!
- وقتی خسته باشی، این شعر مشیری رو با صدای شجریان بشنوی، واقعا حس فریاد بهت دست میده!
- یه عالمه حرف!
- فقط ۱۷ روز! به همین سادگی …
بهمن ۲م, ۱۳۸۷ at ۱۰:۲۹ ق.ظ
سلام سهيل خان!
ببينم كي حالتو گرفت؟ آدرس بده كه من هم حال اساسي ازش بگيرم :)
از شوخي گذشته، داشتن اين احساسات در تو ،نشانه ي تغيير و از مرحله اي به مرحله ي ديگر رفتنه(البته از نوع مثبت) پس نگران ابروز اين پيشامدها نباش عزيزم.
بهمن ۲م, ۱۳۸۷ at ۹:۵۰ ب.ظ
سلام سهیل جان آقای گل اگه تونستی جایی برای فریاد پیدا کنی به منم بگو که خیلی پرم.موفق باشی
بهمن ۳م, ۱۳۸۷ at ۱:۳۴ ق.ظ
نفهميدم؟ نفهميدم؟
سهيل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بابا مگه تو صدات از ۰.۰۰۱ دسيبل بيشتر هم ميشه؟
خداي من!
هروقت خواستي فرياد بزني، قبلش يه خبر بهم بده، يه بليط فروشي تيميس راه بندازم! خيلي ها ميخوان صداي فريادتو بشنون!!!
ولي دمت گرم
جدي ميگم
ميدوني، گاهي همين حرفاي مسخره كه در قالب SMS رد و بدل ميشه و اون لحظه يا لحظه كلكل و SMSبازي خيلي كاربرد داره، تو موقعيت هاي واقعي زندگي هم حسابي به كار مياد! يكيشو اينجا مي نويسم كه هم شرح حالته و هم شايد بچه ها براشون جالب باشه!
گوش كن!
…………………………………………………………………………….
چند چيز رو “بايد”از “بچه ها”يادبگيريم:
۱- خواسته هاشون رو با تمام وجود فرياد ميزنن
۲- كاري رو كه مطابق ميلشون نيست، با هيچ زوري نميپذيرن
۳- هروقت خوشحال ميشن از ته دل مي خندن
۴- از اول صبح كه بيدار ميشن تا آخرشب بدون وقفه كار ميكنن و دائم سعي در يادگيري چيزهاي جديد دارن
۵- از سئوال كردن و بيشتر دونستن هيچگونه واهمه و رودربايستي ندارن!
…………………………………………………………………………….
جالب نيست سهيل؟
ياد بگير نصف تو هم نميشن!
آيلاو يو سهيل تولدت مبارك و بازم مبارك
يه چيز ديگه رو هم ازطريق همين تريبون دهكده جهاني به تمام دهاتي هاي جهاني بگم!
هركي سهيل منو اذيت كنه، با من طرفه!
بهمن ۴م, ۱۳۸۷ at ۴:۴۳ ب.ظ
khoobi????
بهمن ۷م, ۱۳۸۷ at ۵:۱۸ ب.ظ
با این حرکت می خواستی روز تولدت یاداوری کنی که برات کادو بگیریم نه ؟
این دیگه داد و بیداد کردن نداشت …
بهمن ۸م, ۱۳۸۷ at ۷:۰۹ ب.ظ
salam
neveshteye ghashangi bood
tavalodet ham pish pish mobarak
بهمن ۱۰م, ۱۳۸۷ at ۴:۰۳ ب.ظ
هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید . “ظرفیتش زیاده ”
من همیشه بی عنوان به روزم.این بار نیز.
در پناه آنکه همیشه هست.
دیبا
بهمن ۱۱م, ۱۳۸۷ at ۸:۱۸ ب.ظ
من شراب از شما نمی خواهم
شهد ناب از شما نمی خواهم
ساقی شوکران من مشوید
شکراب از شما نمی خواهم
به سرابم ره گمان نزنید
سر آب از شما نمی خواهم
زشت و زیبای چهره ام ، خوش باد
من نقاب از شما نمی خواهم
ای ز اسبم فکنده ، نا اصلان
همرکاب از شما نمی خواهم
من نپرسیدم از شما چیزی
پس جواب از شما نمی خواهم
جان بیدار من نیاشوبید
جای خواب از شما نمی خواهم
شعله را در چراغ من نکشید
آفتاب از شما نمی خواهم
حسین منزوی
بهمن ۱۶م, ۱۳۸۷ at ۴:۲۲ ب.ظ
یادت می آید، داستان زندگیم را…
متن آن وجود تو و پایان آن نبود تو.
تو نیستی…
پس چرا این داستان پوچ، پایان نمیابد!!
عزیزم، خسته و دل شکسته ام.
زندگی بدون تو برایم معنایی ندارد.
عشق پاکم، تنها با یاد تو زنده ام و قلبم برای دیدن دوباره تو میتپد.
حتی برای لحظه ای از قلبم بیرون نمیروی، دوستت دارم.
اسفند ۱۱م, ۱۳۸۷ at ۲:۱۵ ب.ظ
سلام.من تازه اومدم اينجا .احساس غريبي ميكنم .ميشه با من هم دوست بشين اونقدر تنهام …..كه نميدونم. بهم نخندين ها؟ من هم دوست دارم وبلاگ درست كنم كه حرفامو توش بنويسم ولي بلد نيستم .لطفا راهنماييم كنين. سهيل جان تقريبا يه ده ماهي ميشه كه ايميلهات برام مياد خيلي مفيدن خسته نباشين.
تو در اين خستگي تنها نيستي … خستگي و به هيچ نرسيدن نقش ماست تا اوني كه اون بالا ست - نميدونم شايد هم پايين باشه -احساس خداييش ارضا بشه…….