امروز!
امروز قرار بود بالاخره از پایان نامم دفاع کنم! دیشب هم مدام داشتم power pointی که آماده کرده بودم رو مرور می کردم! استرس، آخر شب به سراغم اومده بود و نگران بودم! قرار بود زحمت تقریبا ۱ ساله رو به نمایش بگذارم؛ و این چند شب که سنگین و سخت گذشت!
و ناگهان ساعت ۱۲:۴۵ شب یکی از استادا اعلام کرد نمی تونه بیاد و خلاصه اینکه جلسه افتاد ۲شنبه! امروز هم رفتم دانشگاه تا زمان رو برای ۲شنبه هماهنگ کنم!
کارا انجام شد و حالا منتظر ۲شنبه هستم! شاید حکمتی بود که برنامه ی امروز عقب افتاد!
…. شاید که چو وا بینی، خیر تو در این باشد
این رو خیلی وقته یاد گرفتم!
بعد از اینکه دفاع کردم حتما تو قسمت فارسی بخش کارهام در موردش توضیحاتی میدم!
فعلا یا حق :)
پ.ن ها:
۱. خدایا تو مهربانی، تو ببخش ….
۲. هر روز نزدیک تر میشیم به یه شب بزرگ، که …. :|
۳. دقایقی تو زندگی هستن که دلت برای کسی اینقدر تنگ میشه که میخوایی اونو از رویات بکشی بیرون و توی دنیای واقعی بغلش کنی ….
You must be logged in to post a comment.
شهریور ۱۹م, ۱۳۸۷ at ۵:۲۹ ب.ظ
salam omdivaram defa kardeh bashi bekhobi
man safar boodam va khabar nadashtam vagarna behet zang mizadam
moubaraka basheh aziz , kholaseh ma montazerim yadet nareh
شهریور ۲۵م, ۱۳۸۷ at ۱:۱۴ ق.ظ
زیباتر از عشق چیزی ندیدم و بالاتر از عشق چیزی نخواستم
به خاطر عشق است که دنیا را زیبا میبینم
و به خاطر عشق است که خدا را حس میکنم و او را میپرستم
دنیایی که همراه با عشق به خدا باشه زیباترین رنگ عالم را دارد
سلام
خوبی؟
من آپم
و منتظر حضور پر مهر شما
موفق باشی
بای
شهریور ۲۵م, ۱۳۸۷ at ۹:۱۱ ب.ظ
سلام
خوبی؟
ممنون از حضور پر مهرتون
خوشحال میشم باز هم به دیدن وب بیای
منتظرم
بای
شهریور ۲۶م, ۱۳۸۷ at ۲:۵۶ ب.ظ
hamash ye nafar ya ۲ nafar vaghean dooset daran. balao paein mizanan, oon tarafe divar…baziha dast be daste ham dadan, baziha beyne khodeshoon goorooh tashkil dadan, adamaye delrahmo honarmanda mobareze mikonan, va vaghti ke toonestand barat har kari anjam midan…baziha ham khaste mishano kenar mikeshan.ba hameye inha kare rahati nist, sareto bekoobooni be ye divare sakhte lanati…!!